کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

رویای پاییز

سفر به مشهد و تولد 4 سالگی

سلام دوباره گل پسر.قربونت برم الان که دارم مینویسم اینقدر دلم برات تنگ شده چون تو با مامانی و خاله الناز رفتی تهران یه هفته س.اونجا خیلی بهت خوش میگذره .تلفنم که میزنیم با ما حرف نمیزنی میگی نیاین دنبالم من میخوام خییییییییلی اینجا بمونم.قربونت برم هرکی ندونه فکر میکنه ما اینجا شکنجه ت میکردیم خخخخخخخخخخ خب اواسط مهر یه سفر به مشهد داشتیم.تو خیلی هیجان زده بودی اخه وقتی کوچولو تر بودی سوار هواپیما شده بودی و یادت نبود .یکماه پیشم که پروازمون درست همون ساعت پرواز به دلیل نقص فنی هواپیما کنسل شد و خیلی توی ذوقت خورد ایندفعه دیگه هیجانت چندبرابر شده بود.منم که ترس از پرواز و ارتفاع و بقیه داستان خخخخخخخخ وسطای پرواز دیگه خوابت برد چون صبح...
17 آذر 1394

تعطیلات تابستونی

سلام پسر گلم.واااااااااااااااااااای اگه بدونی چی شد.بعد از اینهمه مدت که همت کردم وبلاگتو آپ کنم تقریبا آخر نوشته هام که رسیدم نت قطع شد و هیچی همه چی پرید.منو میگی انگار آب یخ ریختن رو سرم.آخه این پست خیلی طولانی بود.حالا دوباره که دارم مینویسم تقسیم به دو میکنمش یه مقدارشو اینجا مینویسم بقیه شو تو پست بعدی.خب بریم سراغ تابستون: جونم برات بگه که با معرفی یکی از آشناها یه مهد خوب نزدیک خونه پیدا کردم.برای اینکه خودم بیشتر به انتخابم مطمئین بشم تو هم به مهد عادت کنی تابستون یه دوره ژیمناستیک ثبت نامت کردم تو اون مهد.خیلی علاقه داشتی و بهت خوش میگذشت البته به شرط اینکه خودمم اونجا تو دفتر مدیر مینشستم.یکی دو روز اول هی میومدی سراغمو میگرفتی...
17 آذر 1394
1